- پنبه دار
- آنچه آگندگی از پنبه دارد که حشو از پنبه دارد: (قبای پنبه دار)
معنی پنبه دار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه بذر پنبه کارد
زمینی که در آن پنبه کاشته اند مقطن
سبدی که زنان ریسنده پنبه را در آن نهند
کشاورزی که کشت پنبه می کند
زمینی که در آن پنبه کاشته باشند، کشتزار پنبه
آغاجی
صلحب قدر و منزلت و رتبه
حیات دهنده، نگاهبان، حارس، حافظ، زنده دل، شاد و مسرور
مضحک، خنده دارنده
که پرز دارد پرزه دار پرزگن پرزناک
حاجب، دربان
نگهبان محافظ
عمل پنبه کار زراعت پنبه
کم گوی کم سخن
کم گوی کم سخن
کسی که پارچه کهنه و خرقه و امثال آن دوزد کهنه دوز
لوئی پنبه بردی قنصف
تخم پنبه بذر پنبه پنبه تخم
حاکم، والی، فرماندار
پاسدار، نگهبان، محافظ
کسی که آماده است سرش بر دار رود، شخص ماجراجو و پرخاشخر که دل بر کشته شدن بدهد و بر ضد حکومت وقت قیام کند، سربربادرفته، برسرداررفته
دارای پایه، آنچه پایه داشته باشد، کنایه از کسی که در ادارۀ دولتی پایه و رتبه دارد، کنایه از صاحب رتبه، کنایه از دارای قدر و منزلت
آنچه سبب خنده شود و مردم بر آن بخندند
شغل و عمل کشاورزی که پنبه می کارد، زراعت پنبه
تیر چوبی یا فلزی بلندی که محکوم به اعدام را از آن حلق آویز می کنند
حاکم والی
بلندمرتبه، صاحب منصب
دربان، حاجب، کسی که در قدیم در دربار پادشاهان مسئول بار دادن بود
دانه های پنبه که به مصرف خوراک دام می رسد و روغن آن برای طبخ غذا و نیز در صابون پزی به کار می رود، پنبه تخم
کسی که در قدیم در دربار پادشاهان و بزرگان مراقب بار یافتن اشخاص بوده، حاجب، دربان، برای مثال آن را که عقل و همت و تدبیر و رای نیست / خوش گفت پرده دار که کس در سرای نیست (سعدی - ۱۶۵)
Daffy, Farcical, Laughable, Drolly, Funny, Hilarious
сумасшедший , забавно , абсурдный , смешной , смешной
verrückt, lustig, absurd, urkomisch, lächerlich